حنیر

احسان میرحسینی

حنیر

احسان میرحسینی

¤ ٪ ×،*،٬!


*بزرگداشت افلاطون*

نظرات 12 + ارسال نظر
سینا امامی جمعه 9 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 07:12 ب.ظ http://sinaememi.blogsky.com/

سلام
خوشم اومد حس وحشت به ادم میده

سلام
ممنون سینا.

سی سی یو جمعه 9 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 07:41 ب.ظ http://ccu-cinema.blogsky.com/

انتخاب هنرمند سال هرمزگان
http://ccu-cinema.blogsky.com/

روح اله بلوچی شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 07:57 ق.ظ http://www.parparook.blogsky.com

یه توضیح بیشتر میدادی ...خوبی تو

سلام .خوبم ممنون.
افلاطون یه بحثی داره در موردعالم مثل و عالم مجاز .ومثالی در همین باره میزنه که جهان رو به غاری تشبیه میکنه و جهان بیرون غار رو به عالم مثل. وجلوی دهانه ی غار اتیشی روشنه ومیگه هر چی در این جهان وجود داره سایه ای از عالم مثله...البته این برداشت منه....

لی شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 10:48 ق.ظ http://www.leee.blogsky.com/

از نئو کانت ملولم و افلاطونم آرزوست...

از انسان ملولمو دیو ددم ارزوست...

ماهی بالی شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 02:21 ب.ظ http://mahibali.blogsky.com/

آفران دیگه با لاط و لوطای محله یونان میپلکی

ممنون .سقراط سلام رسوند

بهشب شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 06:40 ب.ظ

نامرد بزرگداشت میگیری با افلاطون ما رو خبر نمی کنی.باش یادت باشه نامرد
خیلی باحال شده

ماشین زمان یه نفر بیشتر جا نداشت...
خیلی ممنون

سلام شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 08:45 ب.ظ

سلام سلام

حنیر یکشنبه 11 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 11:48 ق.ظ

اگه افلاطون الان زنده بود این فضای مجازی اینترنتی رو چیکار میکرد.او اعتقاد داشت اثار هنری مجاز مجازن....لابد به نمایشه اثار به این صورت میگفت مجازه مجازه مجاز یا...

فاطمه یکشنبه 11 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 06:55 ب.ظ http://fb20351.blogsky.com/

این طور که پیداست افلاطون، از منم مریض تر بوده.

شما دیگه چرا؟

اپی دوشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 02:02 ق.ظ http://api-nowrozi.blogsky.com

نور تابیده شده به مانند جنینی می ماند که تازه شکل گرفته است.

ممنون

سیامک امامی سه‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 09:27 ب.ظ

جالبه ...
بیا مجموعه ای از کاراموتووب گذاشتم.

ممنون.حتما

H.salimpoor پنج‌شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 12:47 ق.ظ http://apocalypse-now.blogsky.com

...و بدان هنگام که با زنجیری گران بر پای درون غارهای تاریک خویش را می نگرم دیوی می بینم چندان هول که فراموشم می شود این سایه ای بیش نیست از من

سپاس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد